به گزارش مقیاس اقتصاد، در زمان تایید صلاحیت نامزدهای مجلس خبرگان، خبر جنجالی با این عنوان که حجت الاسلام رئیسی تنها فرد تایید صلاحیت شده در حوزه انتخابیه خراسان جنوبی است؛ منتشر شد. خبری که در فضای مجازی بازتاب بسیاری داشت، اما بعد از گذشت چند روز، یک داوطلب دیگر در این حوزه تایید صلاحیت […]
به گزارش مقیاس اقتصاد، در زمان تایید صلاحیت نامزدهای مجلس خبرگان، خبر جنجالی با این عنوان که حجت الاسلام رئیسی تنها فرد تایید صلاحیت شده در حوزه انتخابیه خراسان جنوبی است؛ منتشر شد. خبری که در فضای مجازی بازتاب بسیاری داشت، اما بعد از گذشت چند روز، یک داوطلب دیگر در این حوزه تایید صلاحیت شد. این داوطلب، سید حسن روح بخش است که حوزه انتخابیه خود را از مشهد به خراسان جنوبی تغییر داد.
سید حسن روح بخش، متولد سال ۱۳۴۶ در مشهد است. پدر او سید ماشاءالله روح بخش از روحانیون مبارز قبل از انقلاب است همچنین برادر او در راه انقلاب در دی ماه ۱۳۵۷ به شهادت رسیده است. او تحصیلات حوزوی خود را از مدرسه علمیه الحجه شروع کرد و بعد از آن به مدت ۸ سال به دانشگاه علوم اسلامی رضوی رفت. او بیش از ۴۵ سال است که مشغول به درس و تدریس و انجام فعالیت های حوزوی است و در محضر اساتید بزرگی مانند آیت الله فلسفی، آیت الله مرتضوی، آیت الله شیخ محمد تقی شهیدی بوده است. در ادامه گزیده ای از گفتگوی او با سایت خبری جماران را میخوانید.
اگر وارد مجلس خبرگان شوید، چه برنامهای دارید و چه موضوعاتی را دنبال میکنید؟
من برنامه خاصی برای ورود به خبرگان در نظر ندارم. طبق روال آییننامه و هر چیزی که آنجا بدانم عمل میکنیم و چیز خاصی در نظر نداریم.
شما دورههای گذشته هم در مجلس خبرگان حضور داشتهاید؟
خیر.
از اینکه به رقابت با آقای رئیسی رفتهاید، چه احساسی دارید؟
انجام وظیفه بود؛ دیدم اگر نروم انتخابات آنجا برگزار نخواهد شد، پرشور نخواهد بود. جهت انجام وظیفه به آنجا رفتم. با اینکه تقریبا معلوم است که من رأی نمیآورم، ولی گفتم سهم کوچکی داشته باشم در قدردانی از نعمتی که انقلاب و نظام برای ما داشته و دنیا و آخرت ما را آباد کرد.
قبل از آن در کدام استان کاندیدا شده بودید؟
موقع ثبتنام از خراسان رضوی زده بودم.
به اختیار خودتان حوزه انتخابیه را تغییر دادید؟
یکی از رفقا به من گفت که آنجا کسی نیست؛ شما میآیید؟ من گفتم بله که میآیم؛ ما که نیامدهایم برای اینکه رأی بیاوریم، آمدهایم که انتخابات پرشور باشد.
یعنی در واقع نوعی ایثار کردید!
اسمش هرچیزی باشد، خیلی رفقای دیگر به ما کلمه «ایثار» را میگویند؛ خیر، ما یک گوشهای از هزاران نعمتی که به برکت انقلاب و نظام بهرهمند شدهایم را جبران کنیم و مردم به این جهت در انتخابات شرکت کنند و نظام و رهبری تقویت شود.
البته در دست خدا است؛ شاید رأی آوردید!
به حسب عادی تقریبا محال است، ولی درست میگویید که هرچه خدا بخواهد همان میشود.
از نظر شما اولویتهای مهم خبرگان رهبری چیست؟
کار اصلی خبرگان، تعیین رهبر بعدی است. ولی در این میان وزرا را دعوت کنند و از آنها عملکرد بخواهند و به آنها عتاب و خطاب کنند؛ آنها را یک مقدار متنبه و مشکلاتی که در جامعه هست را به آنها منتقل کنند؛ آنها را قانع کنند، هدایت کنند و به آنها راهکار بدهند. این کارها در کمیسیونهای خبرگان انجام میشود؛ یعنی وزرا به آنجا میآیند و گزارش میدهند. ولو از جهت اجرایی نفوذ ندارند و حرفهای آنها برای آقای وزیر و سایر مسئولین لازمالاجرا نیست ولی بالأخره میتوانند آنها را هدایت کنند.
یعنی در واقع کنار بحث رهبری، «دغدغه مردم» را هم باید دنبال کنند؟
بله؛ البته الآن هم انجام میشود و به کمیسیونها میآیند، ولی انسان مطالعه کند و نظرات را ببیند تا آقای وزیری که به کمیسیون میآید، با دست پر برگردد. یعنی عضو خبرگان نظری بدهد که بتواند کارشناسهایی که وزیر را احاطه کردهاند مغلوب کند و حرف درست را در ذهن این وزیر بکارد. چقدر شده و چقدر آقایان سعی کردهاند را نمیدانم ولی این کار را میشود انجام داد.
به طور کلی رابطه خبرگان با رهبری باید چگونه باشد؟ یعنی وظیفه خبرگان در ارتباط با رهبری چیست؟
اصل تعیین رهبر با اینها است؛ به عزل و نصبهای رهبری نظارت داشته باشند و کاستیهای نهادهای زیر نظر رهبری را منتقل کنند و از رهبر توضیح بخواهند. در مسأله نظارت جدی باشند؛ یعنی تعارف نباشد. بالأخره رهبر معصوم نیست. این تلقی اشتباهی است که بعضیها خیال میکنند از نور قدوّسی بهرهمند است؛ ما چنین حرفهایی را قبول نداریم. ایشان را به عنوان یک مجتهد عادل میشناسیم؛ و نه بیش از آن. امکان خطا هست و انسان باید بدون تعارف مسائل را در میان بگذارد، توضیح بخواهد و راهکار بدهد. مثل یک انسان معمولی باید با رهبر برخورد کرد؛ نه بیش از آن.
شما اولین کسی هستید که این مطلب را بدینگونه بیان می کند.
فکر نکنم مطلب جدیدی باشد. در رابطه با خودم گفتهام اگر کسی بخواهد خودش را مقرّب و در اوج کمالات بداند، کاملا خطا است. همیشه در معرض خطا هستیم و آینده ما معلوم نیست؛ ممکن است گناهان گذشته بر ما تأثیر منفی بگذارند و افکار ما را نادرست کنند. همیشه باید خوف و رجا داشته باشیم و به واجبات عمل کنیم.
با بعضیها که گفتوگو میکنیم، گفته میشود تمام نهادهای زیر نظر رهبری کارهایشان را به نحو مطلوب انجام میدهند و اگر هم نقصی باشد خود رهبر تذکر میدهد. پس اینجا وظیفه خبرگان چیست؟
اگر جزء وظایف خبرگان هست که به عزل و نصبهای رهبر توجه شود، باید واقعا توجه کنند. مسئولیتی که قبول کردهاند را باید ایفا کنند. خود رهبری هم چنین نظری در مورد خودش ندارد و خودش را معصوم نمیداند و نیازمند به هدایت و مشورت میداند. موقعی که خودش این نظر را ندارد، ما بگوییم آقا بینیاز از مشورت است؟! لذا حرف نادرستی است.
گفته میشود کار خبرگان معمولا این است که هر سال به دیدار رهبری میروند و خبرگان گزارش میدهد… .
شرط رهبری بقاء عدالت است. باید بقاء عدالت و ایمان رهبری احراز شود. این جز به این نیست که نظارت مستمر باشد و اگر خطایی دیده میشود، از رهبری توضیح بخواهند.
خلاصه نمیشود گفت که اگر مثلا ۳۰ سال از شخصی خطا ندیدهایم سال سی و یکم هم همینطور خواهد بود؛ خیر، هیچ چیزی تضمین شده نیست. البته من به کسی جسارت نمیکنم، ولی تاریخ ما گواه است که هیچ وقت گذشته، آینده را تضمین نمیکند. هر لحظه ممکن است انسان مغلوب شیطان واقع شود و لذا به صورت مستمر هم خودش باید مراقب باشد و هم دیگرانی که او را دوست دارند، باید مشورت بدهند و اگر هم خطایی دیدند، تذکر بدهند. این طبیعی است و فکر نمیکنم چیز خاصی باشد.
یعنی موافق هستید که رهبری هم باید گزارش عملکرد بدهد؟
صحبتهای من این نبود. من میگویم اگر آقایان خبرگان خطایی دیدند، به رهبری تذکر بدهند و بگویند به نظر ما این کار شما نادرست بود؛ اگر توضیحی دارید، بفرمایید. اگر توضیح رهبری قانعکننده بود که هیچ، وگرنه باید آن مراحل طی شود. یعنی عدالت باید لحظه به لحظه مورد احراز واقع شود. من چنین حرفی نزدم که رهبری همه کارهایش را به ما گزارش بدهد، ولی میگویم اگر خطایی در کار رهبر دیدند، این طور نیست که بگویند چون گذشتهاش آدم خوبی بوده و ۳۰ سال است که دارد به بهترین وجه هدایت و رهبری میکند، از این به بعد هم همین طور خواهد بود و هیچگونه لغزشی نخواهد داشت؛ نخیر، این حرفها نادرست است.